الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

الینا دخترمون

الینا و مهمون بازی

دختر خشگلم تو هفته پیش هم مهمونی رفت هم کلی مهمون داری کرد  همه به اتفاق عقیده داشتن خانم خشگلم همون نمک مامانشه اول از همه رفتیم دیدن یه سری از دوستای مامان و مامانیش!همه تعجب کرده بودن حتی یک سریشون اصلا خبر نداشتن من حامله بودم  مونده بودن این بچه کیه دنبال خودم اوردم!!اونجا یک کوچولو اذیت کردی ! خونه مادربزگ مامانم رفتی و حسابی شیطونی کردی همه نی نی هارو هم دور خودت جمع کرده بودی !! بعد خودمون مهمونی داشتیم خیلی خشجل شده بودی ! فرداش خاله بابا اومد دیدنت می گفتن با عکسات توی نت خیلی فرق می کنی صورتت تپل تر (به نظر میاد! همه هم برات زحمت کشیده بودن و کادو اوردن دستشون درد نکنه!! توی این مدت دختر عمتم پیشت بود . حس...
27 آبان 1391

نمک

سلام دخترکم  اگه بدونی چی شدی !!نمک  مامان الان می فهمم چرا می گن 40 روزگی !! از وقتی 40 روز رد شده دیگه بدون هیچ ترسی بغلت می کنم بوست می کنم(البته صورتت رو نه اخه پوستت حساس)دیگه حس مسیولیت تنها داره جاشو به عشق ورزیدن میده !! عشقی که هر لحظه چشمه اش بیشتر می جوشه ،  تحمل ندارم کسی به دخترم چیزی بگه !!  وقتایی که تو چشمام نگاه می کنی تمام وجودم  تسبیح اون خدایی رو می گه که تو رو به من داد!! دیروز بهم خندیدی خیلی واضح قبلا هم این کارو کرده بودی ولی این بار فرق می کرد خستگی ام از تنم در رفت !! نمی خوام لحظه ای رو از دست بدم !می خوام همه لحظه های این روزارو با تمام وجودم درک کنم!!   بابا مریض شد...
24 آبان 1391

40 روزگی

هوووووورا  !!!! بالاخره این 40 روزگی اومد ورفت !!اوضاع کمی بهتر شد !!نشد 40 روزگی دخملی رو حموم ببریم چون بابایی حوصله نداشت میگفتن باید حموم بریم و اب چله رو سرمون بریزیم ولی نشد ! حالا هر وقت رفتیم غذاشو بجا میاریم !! الینا مامان جدیدا بعضی وقت ها که میزارمت تو تختت برای خودت اغون می گی !! (البته باید خیلی سر کیف باشی) بابا بالاخره برای گهوارت باطری خرید ، خیلی بامزست ویبره می شه صدا های مختلف داره صدای قلب ،صدای اب و... وقتی میزارمیت اونجا قیافت دیدنی می شه!! تونستم بالاخره چند تا عکس گوگولی ازت بگیریم که عاشقشون شدم !! الینای گلم  وقتی مامانش تل براش میزنه!!   ...
14 آبان 1391

1ماهگی

سلام کوچولو خودم!! مامانی الان درست 1 ماه و 4 روزت شده ! چقدر زود گذشت سخت بود هم برای تو که لحظه به لحظه برای بزرگ شدن زحمت می کشی هم برای من که مادر شدن را لحظه به لحظه بیشتر درک می کنم !!!به قول یکی هنوز خیلی مونده تا سند 6 دانگ بهشت رو به نامم کنند!! خیلی شیطونک شدی دوست نداری بخوابی چشمات همش باز!!این ی قلم رو مطمئنم به بابا جونت رفتی همش فکر می کنی اگه چشماتو ببندی از دنیا عقب میوفتی !! از شیرین کاریات بگم این که با صدا بر میگردی توجه می کنی سرتو می چرخونی !!با مامانی کلی می خندی وقتی باهات بازی می کنه ! با بابات کلی حال می کنی تو بغلش اروم می شی !!  از لباسای مامان ملی بگم که باز برات بافته انقدر ناز هستن 2 تا جلیقه سفی...
7 آبان 1391
1